شیدا و روزهای گرم تابستون
نفس مامان سلام چند روز که درگیر اسباب کشی شدیم و وقتی برای سر زدن به وبلاگت نداشتم و فقط آخر شبا چک میکردم که اگه کسی از دوستات برات پیامی گذاشته تایید کنم . دیگه تقریبا توی خونه جدید همه چیز سر جای خودش قرار گرفته و زندگیمون حالت نرمال پیدا کرده . توی این یکی دو هفته اصلا وقتی برای گردش نداشتیم البته هوا هم اینقدر گرم بود که برای شما بهتر بود خونه باشی و خودت رو با اسباب بازیات سرگرم میکردی فقط یه روز رفتیم هایپر می که تصادفا جشن یک سالگیش بود و دکور خوشگلی گذاشته بودن و منم از شما و کیک تولد هایپر یه چند تایی عکس گرفتم چند روز بعد هم رفتیم هایپر استار برای خرید لوازم ضروری ...